خبر تلخ و تکاندهندهی ضرب و شتم دانشآموزان بیپناه توسط یکی از معلمان در یکی از روستاهای سنندج، نهتنها قلب هر انسان آزادهای را به درد میآورد، بلکه وجدان جامعهی تربیتیافته و اخلاقمدار ما را نیز میآزارد. در کشوری که همواره به تمدن کهن و فرهنگ انساندوستانهاش میبالد، چنین رویدادهایی چون خاری است که بر چشمهای امید فرزندان این سرزمین فرو میرود.
بیگمان، جامعهی بزرگ و پرافتخار معلمان کشورِ عزیزمان، گنجینهای از فداکارترین، دلسوزترین و بیادعاترین فرزندان این مرز و بوم هستند. هزاران معلم زحمتکش، روز و شب با عشق و ازخودگذشتگی، در دورافتادهترین مناطق کشور، با کمترین امکانات، به پرورش اندیشهها و شخصیت نسل آینده مشغولند. آنها نهتنها آموزگار علم، که پرورشدهندهی روح انسانیت، اخلاق و میهنپرستی هستند. همهی ما، امروز هرچه داریم، بخشی از آن را مدیون زحمات بیشائبهی این فرشتگان بیبال هستیم که با صبر و استواری، چراغ دانایی را در تاریکترین شرایط نیز روشن نگاه داشتهاند.
اما همین یک مورد نادر و تأسفبار نیز برای جامعهی ما غیرقابل پذیرش است. مدرسه باید پناهگاه امنی برای رشد فکری و عاطفی کودکان باشد، نه مکانی برای ترس و آزار.
هرگونه رفتار خشونتآمیز با دانشآموزان، بهویژه از سوی کسانی که مسئولیت تربیت را بر عهده دارند، خیانتی نابخشودنی و خطایی غیرقابل تحمل است.
انتظار میرود با عاملان چنین رفتارهایی، بدون هیچ ملاحظهای، بر اساس قوانین موجود برخورد جدی شود و نتایج این برخوردها بهصورت شفاف و مستند به جامعه اطلاعرسانی گردد تا هم عبرتی باشد و هم اطمینان خاطری برای خانوادهها.
یادمان باشد که هر دانشآموز امروز، تنها یک کودک نیست؛ او مهندس، پزشک، معلم، هنرمند یا مدیر فردای این کشور است. شایسته است که برای آیندهسازان این مرز و بوم، امنترین، سالمترین و انسانیترین محیطهای آموزشی را فراهم کنیم.
امیدواریم با هوشیاری و همکاری همهی نهادهای مسئول، شاهد روزی باشیم که هیچ کودکی در هیچ نقطهای از این سرزمین، نه از معلمش بترسد، نه از مدرسه گریزان باشد، بلکه با اشتیاق به سوی علم و معرفت بدود، در آغوش معلمان دلسوز، پروانهوار بال بگشاید و ایران فردا را با دستانی توانمند بسازد.






